همیشه دقیقآ وقتی پر از حرفی
وقتی بغض میکنی
وقتی داغونی
وقتی دلت شکسته
دقیقا همین وقتا
آنقدر حرف داری که فقط میتونی بگی:
بیخیال...
مخاطب خاص من
خاص بودن خاصیت توست
تـــــــــــــــو همیشه خاص می مونی
چون سلیقه ی منی …
ای کاش که من پیر شوم در بفلت
با دست تو زنجیر شوم در بغلت
پرواز پر از حس رهایی ست ولی
ای کاش زمین گیر شوم در بغلت
چقد سخته وقتی ازت میپرسه “ ناراحت شدی ؟
اشک از چشات بریزه و بگی اشکال نداره . . .
خدایا...
تا خرخره پُر از دلــــ تنـــــگیم....
مرسی...
دیگر میل ندارم....
دلم میخواهد بخوابم...
مثل ماهی حوضمان که چند روزیست روی آب خوابیده است...
چه دنیای عجیبی است...
دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو سرم
رو سنگ قبرم بنویس تنها ترین تنها منم
تنها ترین تنها منم
دلم میخواهد کسی باشد ،
ڪاشـــــ فقط بوבـے
وقتـے بغض مـےڪرבم
بغلم مـےڪرבـے و مـےگفتـے
سـکـوت سـرد فـاصـلـه هـا تـنـم را مـیـلـرزاند
بـیـاد روزهـایـی کــه بـودنـت را نـمـیفـهـمـیـدم
اگر آمدى
به دلت بد نيار
شهر همان شهر است
كوچه همان كوچه خانه همان
تنها من،
كمى مرده ام .
آهسته بیا
چیزی هم ننویس
نظر هم نگذار
همان که بخوانی بس است
من به بی محلی آدمها عادت دارم
کاش گاهی مرد بودم
می شد تنهاییم را…
به خیابان بیاورم
سیگاری دود کنم و نگران نگاه های مردم نباشم
کاش گاهی مرد بودم
می شد شادی ام را…
به کوچه ها بریزم…
با صدای بلند بخندم…
و هیچ ماشینی…
برای سوار کردنم….ترمز نکند
کاش...
لحظه ی خدافظی به سینه ام فشردمت
اشک چشمام جاری شد دست خدا سپردمت
دل من راضی نبود به این جدایی نازنین
عزیزم منو ببخش اگه یه وقت آزردمت
گفتی به من غصه نخور می رم و بر میگردم
همسفر پرستو ها میشم و بر میگردم
گفتی تو هم مثل خودم غمگینی از جدایی
گفتی تا چشم هم بزنی میرم و برمیگردم
عزیز رفته سفر کی برمیگردی
چشمونم مونده به در کی برمیگردی
رفتی و رفت از چشام نور دو دیده
ای ز حالم بی خبر کی برمیگردی
غمگین تر از همیشه به انتظار نشستم
پنجره ی امیدمو هنوز به روم نبستم
پرستو های عاشق به خونشون رسیدن
اما چرا عزیز دل هرگز تو رو ندیدم
ϰ-†нêmê§ |